با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Chariness

American: ˈtʃeriːnɪs British: ˈtʃeərɪnɪs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
احتیاط، امساک (رجوع شود به: chary)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chariness

  1. noun Careful forethought to avoid harm or risk
    Synonyms: wariness, calculation, care, carefulness, caution, gingerliness, precaution
    Antonyms: unwariness

ارجاع به لغت chariness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chariness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chariness

لغات نزدیک chariness

پیشنهاد بهبود معانی