با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Chatty

ˈtʃæti ˈtʃæti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    chattier
  • صفت عالی:

    chattiest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
خوش‌صحبت، وراج، پرحرف
- a chatty barber
- سلمانی وراج
- She wrote me a nice, chatty letter.
- او به من نامه‌ی خودمانی و خوبی نوشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chatty

  1. adjective talkative
    Synonyms: colloquial, communicative, conversational, familiar, friendly, gabby, garrulous, gossipy, informal, intimate, loose-lipped, loquacious, multieloquent, spontaneous, talky
    Antonyms: quiet, silent, untalkative

ارجاع به لغت chatty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chatty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chatty

لغات نزدیک chatty

پیشنهاد بهبود معانی