امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Chatty

ˈtʃæti ˈtʃæti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    chattier
  • صفت عالی:

    chattiest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
خوش‌صحبت، وراج، پرحرف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a chatty barber
- سلمانی وراج
- She wrote me a nice, chatty letter.
- او به من نامه‌ی خودمانی و خوبی نوشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chatty

  1. adjective talkative
    Synonyms:
    colloquial communicative conversational familiar friendly gabby garrulous gossipy informal intimate loose-lipped loquacious multieloquent spontaneous talky
    Antonyms:
    quiet silent untalkative

ارجاع به لغت chatty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chatty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chatty

لغات نزدیک chatty

پیشنهاد بهبود معانی