امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Chaw

American: ˈt͡ʃɒ British: t͡ʃɔː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
جویدن، با دندان خرد و پاره کردن، (در جمع) آرواره، فک، لقمه جویده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chaw

  1. noun A wad of something chewable as tobacco
    Synonyms:
    chew cud quid plug wad
  1. verb To bite and grind with the teeth
    Synonyms:
    champ chew chomp chump crump crunch masticate munch

ارجاع به لغت chaw

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chaw» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chaw

لغات نزدیک chaw

پیشنهاد بهبود معانی