با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Chaw

American: ˈt͡ʃɒ British: t͡ʃɔː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
جویدن، با دندان خرد و پاره کردن، (در جمع) آرواره، فک، لقمه جویده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chaw

  1. noun A wad of something chewable as tobacco
    Synonyms: chew, cud, quid, plug, wad
  2. verb To bite and grind with the teeth
    Synonyms: champ, chew, chomp, chump, crump, crunch, masticate, munch

ارجاع به لغت chaw

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chaw» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chaw

لغات نزدیک chaw

پیشنهاد بهبود معانی