با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cheek

tʃiːk tʃiːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cheeked
  • شکل سوم:

    cheeked
  • سوم شخص مفرد:

    cheeks
  • وجه وصفی حال:

    cheeking
  • شکل جمع:

    cheeks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
گونه، لپ
- His father kissed him on both cheeks.
- پدرش هر دو گونه‌ی او را بوسید.
- The baby had rosy cheeks.
- کودک لپ‌های گلگونی داشت.
noun singular uncountable
انگلیسی بریتانیایی پررویی، رو داشتن، گستاخی، وقاحت، بی‌حیایی، بی‌شرمی
- I have had enough of your cheek!
- گستاخی بس است!
- He had the cheek to ask me for money again.
- او با پررویی دوباره از من پول خواست.
noun countable informal
کالبدشناسی لپ باسن
- She playfully pinched his cheek and made him giggle.
- به‌شوخی لپ باسنش را نیشگون گرفت و باعث شد بخندد.
- She planted a soft kiss on his cheek.
- بوسه‌ای ملایم روی لپ باسنش زد.
verb - transitive informal
انگلیسی بریتانیایی پررویی کردن، پیش‌جوابی کردن، بی‌ادبی کردن
- Ali cheeked his father today.
- امروز علی با پدرش بی‌ادبی کرد.
- He cheeked his boss with a sarcastic remark.
- او با سخنی کنایه‌آمیز به رئیسش بی‌ادبی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cheek

  1. noun side of human face
    Synonyms: chop, choppers, gill, jowl
  2. noun audacity, boldness
    Synonyms: brashness, brass, brazenness, chutzpah, confidence, disrespect, effrontery, gall, impertinence, impudence, insolence, lip, nerve, presumption, rudeness, sauce, temerity
    Antonyms: humbleness, meekness, timidity

Collocations

  • cheek to cheek

    گونه بر گونه، بسیار نزدیک، لپ به لپ

Idioms

  • cheek by jowl

    صمیمی، بسیار نزدیک، خودمانی

  • tongue in cheek

    به‌ شوخی، شوخی‌وار، به‌طور غیرجدی

  • turn the other cheek

    (حرف عیسی: اگر کسی به یک گونه‌ات سیلی زد، گونه‌ی دیگر را نیز جلو ببر) در مقابل ظلم و خشونت مهربانی کن، بدی را با نیکی پاسخ بده

ارجاع به لغت cheek

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cheek» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cheek

لغات نزدیک cheek

پیشنهاد بهبود معانی