با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Chemical

ˈkemɪkl ˈkemɪkl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    chemicals

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective countable B2
شیمیایی، کیمیایی
- chemical fertilizers
- کودهای شیمیایی
- Some canned foods contain harmful chemicals.
- برخی از کنسروها مواد شیمیایی مضری دارند.
- chemical reactions
- واکنش‌های شیمیایی
- a chemical researcher
- پژوهشگر علم شیمی
- chemical rubber
- لاستیک مصنوعی
- chemical burns
- سوختگی‌های شیمیایی
- chemical dependency
- اعتیاد (وابستگی) به مواد شیمیایی
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chemical

  1. adjective concerned with atom and molecule change
    Synonyms: actinic, alchemical, enzymatic, synthesized, synthetic, synthetical

لغات هم‌خانواده chemical

ارجاع به لغت chemical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chemical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chemical

لغات نزدیک chemical

پیشنهاد بهبود معانی