با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Chickenshit

ˈtʃɪkənʃɪt ˈtʃɪkənʃɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun adjective
فضله‌ی مرغ، سرگین ماکیان
noun adjective
(عامیانه) کم‌اهمیت، جزئی
adjective noun
ترسو، بزدل
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت chickenshit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chickenshit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chickenshit

لغات نزدیک chickenshit

پیشنهاد بهبود معانی