با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Chill Out

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
استراحت کردن
phrasal verb
وقت گذراندن، وقت تلف کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chill out

  1. phrasal verb calm down
    Synonyms: chill, cool it, cool off, loosen up, mellow, relax, settle down, simmer down, take a chill pill
  2. phrasal verb Hang out; spend time together with another person or group

ارجاع به لغت chill out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chill out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chill-out

لغات نزدیک chill out

پیشنهاد بهبود معانی