با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Chock-full

tʃɒkˈfʊl tʃɒkˈfʊl
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از chuck-full به‌ جای chock-full استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
کاملاً پر، مالامال، لبالب، کیپ
- a box chockfull of nuts
- جعبه‌ای مملو از آجر
- The rice sack was chock-full.
- کیسه پر از برنج بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chock-full

  1. adjective filled to capacity
    Synonyms: brimming, bulging. bursting, bursting, chock-a-block, completely full, cram full, crammed, jam-packed, overcrowded, overflowing, packed, packed like sardines, packed to capacity, stuffed

ارجاع به لغت chock-full

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chock-full» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chock-full

لغات نزدیک chock-full

پیشنهاد بهبود معانی