با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Chromatograph

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive
(شیمی از راه رنگ‌نگاری) از هم مجزا کردن، رنگ‌نگاری کردن، تصویر رنگ‌نگاری شده
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت chromatograph

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chromatograph» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chromatograph

لغات نزدیک chromatograph

پیشنهاد بهبود معانی