با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Chuckle

ˈtʃʌkl ˈtʃʌkl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    chuckled
  • شکل سوم:

    chuckled
  • سوم شخص مفرد:

    chuckles
  • وجه وصفی حال:

    chuckling

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun
خنده‌ی نُخودی
verb - transitive
نخودی خندیدن، هوم‌هوم خندیدن، با دهان بسته خندیدن، پیش خود خندیدن
- Every time he thought of her big nose he chuckled.
- هروقت به دماغ گنده‌ی او فکر می‌کرد، پیش خود می‌خندید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chuckle

  1. verb giggle
    Synonyms: cackle, chortle, crow, exult, guffaw, hee-haw, laugh, smile, snicker, snigger, sniggle, teehee, titter

ارجاع به لغت chuckle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chuckle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chuckle

لغات نزدیک chuckle

پیشنهاد بهبود معانی