گذشتهی ساده:
churnedشکل سوم:
churnedسومشخص مفرد:
churnsوجه وصفی حال:
churningشکل جمع:
churnsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
(با کمی تداعی منفی) با سرعت و به مقدار زیاد تولید کردن
هراسناک یا دلواپس یا عصبانی کردن
دلم زیر و رو میشود، حالم به هم میخورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «churn» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/churn