با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cissy

ˈsɪsi ˈsɪsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun plural
(انگلیس) رجوع شود به: sissy
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cissy

  1. adjective Having unsuitable feminine qualities
    Synonyms: effeminate, emasculate, epicene, sissified, sissyish, sissy

ارجاع به لغت cissy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cissy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cissy

لغات نزدیک cissy

پیشنهاد بهبود معانی