با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Clashing

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    clashed
  • شکل سوم:

    clashed
  • سوم شخص مفرد:

    clashes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
تضاد، ناسازگاری، ضدیت
- His clashing to slavery is completely obvious.
- ضدیت او با برده‌داری کاملاً مشهود است.
- Google has partially withdrawn from the Chinese market after clashing with Beijing over censorship.
- گوگل پس از تضاد با پکن بر سر مسئله‌ی سانسور، تا حدودی از بازار چین صرف‌نظر کرده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clashing

  1. noun dissension
    Synonyms: opposition, discord, disagreement

ارجاع به لغت clashing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clashing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clashing

لغات نزدیک clashing

پیشنهاد بهبود معانی