امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cleft

kleft kleft
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
شکاف، چاک، ترک، درز، فضای بین دو چیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He underwent surgery to repair a cleft palate.
- او برای ترمیم شکاف کام تحت عمل جراحی قرار گرفت.
- The cleft in the tree trunk revealed a hidden nest.
- ترک تنه‌ی درخت لانه‌ای پنهان را آشکار کرد.
- Intergluteal cleft
- شکاف میان‌سرینی (شکاف باسن)
adjective
تقسیم‌شده، شکاف‌دار
- She had a cleft lip, but it did not define her beauty.
- او لبی شکاف‌دار داشت، اما زیبایی او را محدود نمی‌کرد.
- The cleft oak tree stood tall in the middle of the field.
- درخت بلوط شکاف‌دار وسط مزرعه قد علم کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cleft

  1. adjective separated, split
    Synonyms:
    broken cloven cracked crannied crenelated parted perforated pierced rent riven ruptured separated sundered torn
    Antonyms:
    joined joint united
  1. noun break, gap
    Synonyms:
    aperture arroyo breach canyon chasm chink cleavage clough clove crack cranny crevasse crevice fissure fracture gorge gulch opening ravine rent rift rima rimation rime schism slit
    Antonyms:
    closing closure solid

Idioms

ارجاع به لغت cleft

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cleft» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cleft

لغات نزدیک cleft

پیشنهاد بهبود معانی