با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Clientele

ˌklaɪənˈtel / / ˌkliː- ˌkliːənˈtel ˌkliːənˈtel
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
ارباب رجوع، مشتریان، پیروان، موکلین
- one of our company's clientele ...
- یکی از کارآوران (مشتریان) شرکت ما ...
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clientele

  1. noun customers of business
    Synonyms: audience, business, clientage, clientry, clients, constituency, cortege, dependents, following, market, patronage, patrons, public, regulars, trade
    Antonyms: management, ownership

ارجاع به لغت clientele

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clientele» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clientele

لغات نزدیک clientele

پیشنهاد بهبود معانی