امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Climactic

klaɪˈmæktɪk klaɪˈmæktɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
اوجی، به اوج رسیده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The end of the Civil War was a climactic moment in U.S. history.
- پایان جنگ‌های داخلی نقطه‌ی عطفی در تاریخ ایالات متحده بود .
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد climactic

  1. adjective decisive
    Synonyms:
    acute climactical critical crucial desperate dire paramount peak
    Antonyms:
    anticlimacteric anticlimactic bathetic indecisive trivial undecided

ارجاع به لغت climactic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «climactic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/climactic

لغات نزدیک climactic

پیشنهاد بهبود معانی