امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Climbing

ˈklaɪmɪŋ ˈklaɪmɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    climbed
  • شکل سوم:

    climbed
  • سوم‌شخص مفرد:

    climbs

معنی

noun uncountable A2
(ورزش) صخره‌نوردی، کوه‌نوردی (همچنین rock climbing نیز می‌گویند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد climbing

  1. verb To attain a higher status, rank, or condition
    Synonyms:
    advancing rising mounting ascending
  1. verb Go upward with gradual or continuous progress
    Synonyms:
    rising scaling mounting struggling soaring shinning ascending surmounting escalating creeping crawling clambering waxing
    Antonyms:
    retreating dismounting descending
  1. verb Increase in value or to a higher point
    Synonyms:
    rising soaring escalating mounting sloping lifting ascending arising
  1. verb To rise slowly or steadily; ascend:
    Synonyms:
    rising
  1. noun An event that involves rising to a higher point (as in altitude or temperature or intensity etc.)
    Synonyms:
    climb mounting

ارجاع به لغت climbing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «climbing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/climbing

لغات نزدیک climbing

پیشنهاد بهبود معانی