امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cloak

kloʊk kləʊk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cloaked
  • شکل سوم:

    cloaked
  • سوم‌شخص مفرد:

    cloaks
  • وجه وصفی حال:

    cloaking
  • شکل جمع:

    cloaks

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
ردا، عبا، جبه، خرقه، پنهان کردن، در لفافه پیچیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Two cloaked dervishes welcomed him.
- دو درویش عبا پوش به او خوشامد گفتند.
- He stole to his mistress' chamber under the cloak of night.
- او در تاریکی شب، دزدانه به اتاق معشوق رفت.
- The hill was cloaked by a layer of mist.
- لایه‌ای از مه تپه را فرا گرفته بود.
- He tried to cloak his real intention.
- او کوشید منظور واقعی خود را پنهان بدارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cloak

  1. noun cover; coat
    Synonyms:
    beard blind camouflage cape capote disguise facade face front guise manteau mantle mask pretext semblance shawl shield show veneer wrap
  1. verb disguise
    Synonyms:
    blanket camouflage coat conceal cover curtain dissemble dissimulate dress up hide mask obscure pretext screen shroud veil
    Antonyms:
    reveal uncloak uncover

ارجاع به لغت cloak

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cloak» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cloak

لغات نزدیک cloak

پیشنهاد بهبود معانی