گذشتهی ساده:
closedشکل سوم:
closedسومشخص مفرد:
closesوجه وصفی حال:
closingشکل جمع:
closesصفت تفضیلی:
closerصفت عالی:
closestتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(با دشمن) درگیر شدن
(مغازه، کسبوکار) برای همیشه تعطیل کردن، بستن
احاطه کردن، محاصره کردن، دورادور چیزی را گرفتن
بستن، مهر و موم کردن
(در مورد فروشگاهها) کالای موجود را حراج کردن و برای همیشه تعطیل کردن، حراج کردن
محاصره کردن، احاطه کردن
at close range (or at close quarters)
از نزدیک، از فاصلهی کم
در نزدیکی، نزدیک
رابطهی نزدیک، تماس نزدیک
به پایان رساندن
ریشتراشی از ته
(عامیانه) نزدیک به خطر، احتمال وقوع (چیزی)
a close call (or shave or thing)
(عامیانه) نزدیک به خطر یا احتمال وقوع
در نزدیکی
1- (کشتیرانی) در جهت باد 2- قانون و مقررات را کجدار و مریض رعایت کردن
به پایان رسیدن
تا مرز موفقیت رفتن، تا لبهی پیروزی رفتن (اما کاملاً موفق نشدن)، کمی تا عالی بودن فاصله داشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «close» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/close