با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Coadventure

koʊədˈvɛn.tʃər kəʊədˈvɛn.tʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
سفر ماجراجویی مشترک
- Jack and Lisa planned a coadventure.
- جک و لیزا ماجراجویی مشترکی را برنامه‌ریزی کردند.
- Going on a coadventure with my best friend was the highlight of my summer.
- ماجراجویی مشترک همراه با بهترین دوستم گل سرسبد تابستان من بود.
verb - intransitive
سفر ماجراجویی مشترک داشتن
- My best friend and I love to coadventure.
- من و بهترین دوستم عاشق ماجراجویی مشترک هستیم.
- The couple coadventured across Europe.
- این زوج در سراسر اروپا ماجراجویی مشترک داشتند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت coadventure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coadventure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coadventure

لغات نزدیک coadventure

پیشنهاد بهبود معانی