با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cobra

ˈkoʊbrə ˈkəʊbrə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cobras

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جانورشناسی کبرا، کفچه‌مار
- I saw a cobra at the zoo today.
- امروز کبرا را در باغ‌وحش دیدم.
- We spotted a majestic king cobra in the dense jungle.
- یک کفچه‌مار را در جنگل انبوه دیدیم.
abbreviation
انگلیسی بریتانیایی سیاست اتاق‌های جلسات توجیهی دفتر کابینه‌ (Cabinet Office Briefing Rooms) (در دولت بریتانیا)
- The Prime Minister chaired the COBRA.
- نخست‌وزیر ریاست اتاق‌های جلسات توجیهی دفتر کابینه‌ را بر عهده داشت.
- All relevant ministers were summoned to attend the COBRA.
- همه‌ی وزرای مرتبط برای شرکت در اتاق‌های جلسات توجیهی دفتر کابینه‌ فرا خوانده شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cobra

  1. noun
    Synonyms: asp, snake, uraeus

ارجاع به لغت cobra

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cobra» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cobra

لغات نزدیک cobra

پیشنهاد بهبود معانی