با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Coffee

ˈkɒːfi / / ˈkɑːfi ˈkɒfi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    coffees

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable A1
قهوه، پودر قهوه (پودر قهوه‌ای تیره با طعم و بوی قوی که از خُرد کردن دانه‌های تیره از بوته‌های گرمسیری به دست می‌آید و برای تهیه‌ی نوشیدنی استفاده می‌شود)، درخت قهوه
noun countable uncountable
غذا و آشپزی نوشیدنی‌ تلخی که از پودر قهوه‌ای تیره‌ی تولید شده از دانه‌های قهوه‌ی خرد شده تهیه می‌شود
- Would you like tea or coffee?
- چای می‌خواهید یا قهوه؟
- Will you have your coffee black or with cream and sugar?
- قهوه‌ات را تلخ می‌خوری یا با شیر و شکر؟
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coffee

  1. noun hot beverage made from beans of a tree
    Synonyms: battery acid, brew, café, café au lait, café noir, cappuccino, decaf, decoction, demitasse, espresso, forty weight, hot stuff, ink, jamocha, java, joe, mocha, mud, perk, varnish remover

Collocations

  • coffee bar

    (انگلیس) قهوه‌خانه، رستورانی که در آن قهوه و شیرینی می‌دهند، کافه

  • coffee cup

    فنجان قهوه خوری

Idioms

  • coffee morning

    (انگلیس) مهمانی قهوه در بامداد (معمولاً برای جمع‌آوری اعانه)

ارجاع به لغت coffee

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coffee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coffee

لغات نزدیک coffee

پیشنهاد بهبود معانی