با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Collarbone

ˈkɑːlərboʊn ˈkɒləbəʊn
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: collar-bone

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
کالبدشناسی ترقوه، چنبر
- She broke her collarbone while playing soccer last weekend.
- وقتی آخر هفته گذشته‌ فوتبال بازی می‌کرد، ترقوه‌اش شکست.
- The athlete underwent surgery to repair the broken collar-bone.
- این ورزشکار برای ترمیم شکستگی ترقوه تحت عمل جراحی قرار گرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد collarbone

  1. noun Bone linking the scapula and sternum
    Synonyms: clavicle

ارجاع به لغت collarbone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «collarbone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/collarbone

لغات نزدیک collarbone

پیشنهاد بهبود معانی