معنی college به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈkɑːlɪdʒ ˈkɒlɪdʒ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

کالج، دانشگاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- college of accounting

- مدرسه‌ی عالی حسابداری

- college of medicine

- دانشکده‌ی پزشکی

- a secretarial college

- آموزشگاه منشی‌گری

- the electoral college

- (در انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا) گروه گزینگران، هیئت گزینش

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد college

noun institution of higher education

Synonyms:

alma mater association brainery halls of ivy halls of knowledge institute lyceum organization seminary university

ارجاع به لغت college

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «college» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/college

لغات نزدیک college

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return