امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Collusion

kəˈluːʒn kəˈluːʒn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
ساخت و پاخت، تبانی، سازش، هم‌نیرنگ، بست و بند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- They acted in collusion to control the prices.
- آن‌ها برای کنترل قیمت‌ها با هم تبانی می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد collusion

  1. noun secret understanding, often with intent to defraud
    Synonyms:
    bait and switch bill of goods bunco cahoots complicity con game connivance conspiracy craft deceit diddling dodge double-cross fast shuffle flam flimflam fradulent artifice graft guilt guiltiness gyp intrigue plot racket scam scheme shell game skunk sting trick whitewash

ارجاع به لغت collusion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «collusion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/collusion

لغات نزدیک collusion

پیشنهاد بهبود معانی