امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Combinatory

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

ترکیبی، ترکیب‌شونده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد combinatory

  1. adjective Able to or tending to combine
    Synonyms:
    combinable combinational
    Antonyms:
    noncombinative
  1. adjective Marked by or relating to or resulting from combination
    Synonyms:
    combinative combinatorial

ارجاع به لغت combinatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «combinatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/combinatory

لغات نزدیک combinatory

پیشنهاد بهبود معانی