با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Come Out

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb B1
1- آشکار شدن، واضح شدن 2- (برای فروش یا بازرسی و غیره) ارائه شدن 3- پاگشا کردن، (رسماً به اجتماع) معرفی کردن (به ویژه دختر دم بخت را) 4- (به پایان یا به نتیجه و غیره) رسیدن 5- (در مورد همجنس‌بازان) ترجیح جنسی خود را اعلام کردن (come out of the closet هم می‌گوی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد come out

  1. verb make public
    Synonyms: appear, be announced, be brought out, be disclosed, be divulged, be exposed, be issued, be made known, be promulgated, be published, be released, be reported, be revealed, break, debut, get out, leak, out, transpire
    Antonyms: hide
  2. verb conclude
    Synonyms: end, result, terminate, transpire

ارجاع به لغت come out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «come out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/come-out

لغات نزدیک come out

پیشنهاد بهبود معانی