با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Come Over

ˈkəm ˈoʊvə kʌm ˈəʊvə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb C2
تغییر موضع دادن، تغییر عقیده دادن، نظر خود را عوض کردن
- I had originally declined the job offer, but after some thought, I came over and accepted it.
- در ابتدا پیشنهاد شغلی را رد کرده بودم اما بعد از کمی فکر کردن نظرم عوض شد و قبول کردم.
- He said he wasn't interested in the job, but I'm hoping I can convince him to come over and talk about it.
- او گفت به این شغل علاقه ندارد اما من امیدوارم بتوانم قانعش کنم که نظرش را عوض کند و درموردش صحبت کنیم.
phrasal verb
سر زدن، (با کسی) دیدن کردن، جایی رفتن
- I was planning on staying in tonight, but I might come over to your place instead.
- می‌خواستم امشب خانه بمانم اما شاید بیام سری بهت بزنم.
- At first, I wasn't sure if I wanted to go to the party, but after some persuasion, I decided to come over.
- اولش مطمئن نبودم که می‌خواهم به مهمانی بروم یا نه اما بعد از کمی اصرار تصمیم گرفتم بروم.
phrasal verb
(احساسات) دست دادن، غلبه کردن، دچار شدن، مستولی شدن، فرا گرفتن
phrasal verb
(فصل، جشن، رویداد) بازگشتن، فرا رسیدن، باز آمدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد come over

  1. phrasal verb Affect

ارجاع به لغت come over

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «come over» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/come-over

لغات نزدیک come over

پیشنهاد بهبود معانی