با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Comeuppance

kʌmˈʌpəns kʌmˈʌpəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
توبیخ بیجا، مزد عمل بد
- to get one's comeuppance
- به‌سزای عمل بد خود رسیدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد comeuppance

  1. noun deserved fate
    Synonyms: due, due reward, just deserts, just punishment, recompense, requital, retribution

ارجاع به لغت comeuppance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «comeuppance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/comeuppance

لغات نزدیک comeuppance

پیشنهاد بهبود معانی