امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Commencement

kəˈmensmənt kəˈmensmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
آغاز، جشن فارغ‌التحصیلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the commencement of the present century
- آغاز قرن حاضر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد commencement

  1. noun ceremony marking the beginning of stage
    Synonyms:
    admission alpha birth bow celebration convocation countdown curtain-raiser dawn dawning genesis graduation initiation kickoff onset opener opening outset proem services start starting point tee off
    Antonyms:
    cessation completion end ending finish stop

لغات هم‌خانواده commencement

  • noun
    commencement

ارجاع به لغت commencement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commencement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/commencement

لغات نزدیک commencement

پیشنهاد بهبود معانی