امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Commendation

ˌkɑːmənˈdeɪʃn ˌkɒmənˈdeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    commendations

معنی و نمونه‌جمله

noun
ستایش، توصیه، سفارش، تقدیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Her courage caused the personal commendation of the Prime Minister.
- شجاعت او موجب تقدیر شخص نخست وزیر از او شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد commendation

  1. noun giving of praise; acclaim
    Synonyms:
    acclamation approbation approval award bouquet Brownie points credit encomium encouragement good opinion honor panegyric pat on the back pat on the head pay plum points posy PR puff pumping up rave recommendation shot in the arm stroke stroking tribute
    Antonyms:
    blame censure criticism disapproval reprimand

ارجاع به لغت commendation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commendation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/commendation

لغات نزدیک commendation

پیشنهاد بهبود معانی