امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Commercial

kəˈmɜrːʃl kəˈmɜːʃl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    commercials
  • صفت تفضیلی:

    more commercial
  • صفت عالی:

    most commercial

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
بازرگانی، تجاری، تجارتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- commercial paper
- اوراق بهادار بازرگانی
- commercial value
- ارزش تجاری
adjective
اقتصادی، پول‌ساز، مقرون به صرفه، سود‌دهنده
noun countable
(رادیو، تلویزیون) آگهی تجارتی، آگهی تبلیغاتی، آگهی بازرگانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد commercial

  1. adjective concerning business, marketing
    Synonyms:
    across the counter bartering commissary economic exchange financial fiscal for sale in demand in the market market marketable mercantile merchandising monetary pecuniary popular profitable profit-making retail retailing saleable sales supplying trade trading wholesale wholesaling
    Antonyms:
    noncommercial
  1. adjective intended for financial gain
    Synonyms:
    exploited for profit investment materialistic mercenary monetary money-making pecuniary profitmaking venal Wall Street
    Antonyms:
    noncommercial not-for-profit

ارجاع به لغت commercial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commercial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/commercial

لغات نزدیک commercial

پیشنهاد بهبود معانی