با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Commutation

ˌkɑːmjəˈteɪʃn ˌkɒmjəˈteɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun countable uncountable
تبدیل، تغییر
noun countable uncountable
حقوق تخفیف جرم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد commutation

  1. noun substitution
    Synonyms: replacement, compensation, exchange, interchange

ارجاع به لغت commutation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commutation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/commutation

لغات نزدیک commutation

پیشنهاد بهبود معانی