امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Complaisant

kəmˈpleɪsənt kəmˈpleɪzənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal
حرف‌شنو، سربه‌راه، با ادب، مهربان، خوش‌خو، باگذشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Her complaisant nature made her popular among her peers.
- روحیه‌ی باگذشت او باعث محبوبیتش در بین همسالانش شد.
- The complaisant student readily accepted all feedback from the teacher.
- دانش‌آموز حرف‌شنو به‌راحتی تمام بازخوردهای معلم را پذیرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد complaisant

  1. adjective agreeable
    Synonyms:
    accommodating amiable compliant conciliatory deferential easy easy-going friendly generous good-humored good-natured good-tempered indulgent lenient mild obliging polite solicitous submissive
    Antonyms:
    antagonistic disagreeable discontented dissatisfied obstinate

ارجاع به لغت complaisant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «complaisant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/complaisant

لغات نزدیک complaisant

پیشنهاد بهبود معانی