امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Compliancy

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
قبول اجابت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد compliancy

  1. noun The quality or state of willingly carrying out the wishes of others
    Synonyms:
    compliance deference acquiescence amenability amenableness complaisance obedience submission submissiveness tractability tractableness obligingness

ارجاع به لغت compliancy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «compliancy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/compliancy

لغات نزدیک compliancy

پیشنهاد بهبود معانی