امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Complicity

kəmˈplɪsəti kəmˈplɪsəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun uncountable
حقوق همدستی در جرم، شرکت در جرم link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He is accused of complicity in the prisoners' escape.
- او متهم است که در فرار زندانیان دست داشته.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد complicity

  1. noun conspiracy
    Synonyms:
    abetment agreement collaboration collusion complot concurrence confederacy connivance engineering guilt guiltiness implication intrigue involvement machination manipulation partnership
    Antonyms:
    ignorance innocence noninvolvement refusal

ارجاع به لغت complicity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «complicity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/complicity

لغات نزدیک complicity

پیشنهاد بهبود معانی