با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Conch

kɑːŋk kɒntʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    conchs

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع conches به‌ جای conchs استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جانورشناسی غذا و آشپزی صدف حلزونی
- The chef prepared a delicious seafood dish using fresh conch meat.
- سرآشپز با استفاده از گوشت صدف حلزونی تازه غذای دریایی خوشمزه‌ای تهیه کرد.
- We marveled at the variety of colorful conchs nestled among marine.
- از انواع صدف‌های حلزونی رنگارنگ که در میان دریا قرار گرفته بودند، شگفت‌زده شدیم.
noun countable
اهل فلوریدا کیز (عبارتی توهین‌آمیز)
- The local shop refused service to the conch customers.
- مغازه‌ی محلی از ارائه خدمات به مشتریان اهل فلوریدا کیز خودداری کرد.
- The conch decided to move away.
- اهل فلوریدا کیز تصمیم گرفت مهاجرت کند.
noun
معماری نیم‌گنبد، نیم‌تاق
- Architectural enthusiasts marveled at the beautifully crafted conch in the old church.
- علاقه‌مندان به معماری از نیم‌گنبد زیبای ساخته‌شده در کلیسای قدیمی شگفت‌زده شدند.
- The grandeur of the conch added a sense of majesty to the architectural design.
- عظمت نیم‌تاق بر شکوه طرح معماری آن افزود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت conch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conch

لغات نزدیک conch

پیشنهاد بهبود معانی