با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Condenser

kənˈdensər kənˈdensə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
چگال‌گر، چگال‌ساز (شخص یا دستگاهی که متراکم یا غلیظ یا هم‌چگال می‌کند )، چگالنده
noun
دستگاه تقطیر، ژاله‌ساز (ابزاری که گاز و بخار را تبدیل به آبگونه می‌کند )
noun
(نورشناسی) هم‌گراگر (عدسی یا عدسی‌هایی که نور را متمرکز می‌کند )، هم‌کانون‌ساز
noun
(برق) خازن، اندوزه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد condenser

  1. noun An electrical device characterized by its capacity to store an electric charge
    Synonyms: capacitor, optical condenser, capacitance, electrical condenser

ارجاع به لغت condenser

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «condenser» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/condenser

لغات نزدیک condenser

پیشنهاد بهبود معانی