امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Confused

kənˈfjuːzd kənˈfjuːzd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    confuses
  • وجه وصفی حال:

    confusing
  • صفت تفضیلی:

    more confused
  • صفت عالی:

    most confused

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
دستپاچه، سراسیمه، پریشان، سرگشته، سردرگم، گیج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- I'm totally confused. Could you explain that again?
- من کاملا گیج شدم. امکانش هست دوباره توضیح دهید؟
- The old lady easily gets confused.
- خانم مسن به راحتی دستپاچه می‌شود.
adjective
ژولیده، آشفته، درهم برهم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد confused

  1. adjective disoriented mentally
    Synonyms:
    abashed addled at a loss at sea at sixes and sevens baffled befuddled bewildered come apart dazed discombobulated disconcerted disorganized distracted flummoxed flustered fouled up glassy-eyed gone misled mixed up muddled nonplussed not with it out to lunch perplexed perturbed punch-drunk punchy puzzled screwy shook up shot to pieces slaphappy spaced out stumped taken aback thrown thrown off balance unglued unscrewed unzipped
    Antonyms:
    clear organized oriented understanding
  1. adjective mixed up, disordered
    Synonyms:
    anarchic blurred chaotic disarranged disorderly disorganized haywire in a muddle in disarray involved jumbled messy miscalculated miscellaneous mistaken misunderstood obscured out of order snafu snarled topsy-turvy unsettled untidy
    Antonyms:
    methodical ordered organized separated systematic

لغات هم‌خانواده confused

ارجاع به لغت confused

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «confused» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/confused

لغات نزدیک confused

پیشنهاد بهبود معانی