امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Congregation

ˌkɑːŋɡrəˈɡeɪʃn ˌkɒŋɡrəˈɡeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    congregations

معنی و نمونه‌جمله

noun countable C1
جماعت، دسته، گروه، حضار در کلیسا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The congregation approved the repair of the church's roof.
- اعضای کلیسا تعمیر طاق کلیسا را تصویب کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد congregation

  1. noun assembled group, especially concerned with church-going
    Synonyms:
    aggregation assemblage assembly audience churchgoers collection company confab crowd disciples flock following gathering get-together group host laity meet meeting multitude muster parish parishioners public sit-in throng turnout

ارجاع به لغت congregation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «congregation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/congregation

لغات نزدیک congregation

پیشنهاد بهبود معانی