امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Conjunct

    kənˈdʒʌŋkt kənˈdʒʌŋkt kənˈdʒʌŋkt kənˈdʒʌŋkt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun adjective
    به‌هم پیوسته، متصل، متحد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد conjunct

    1. adjective Involving the joint activity of two or more
      Synonyms:
      concerted conjunctive cooperative
    1. adjective Progressing melodically by intervals of a second
      Antonyms:
      disjunct

    ارجاع به لغت conjunct

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «conjunct» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conjunct

    لغات نزدیک conjunct

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return