امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Conservation

ˌkɑːnsərˈveɪʃn ˌkɒnsəˈveɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    conservations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
نگهداری، حفاظت، حفظ منابع طبیعی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The conservation of the environment is one of the most important duties of the present generation.
- نیک‌داشت محیط زیست (زیست بوم) یکی از بزرگ‌ترین وظایف نسل حاضر است.
- an attempt toward the conservation of electricity
- کوشش برای صرفه‌جویی در مصرف برق
- the conservation of mass
- پایستگی (پایندگی یا بقا) جرم
- conservation law
- قانون پایستگی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conservation

  1. noun preservation
    Synonyms:
    attention care cherishing conservancy conserving control custody directing economy governing guardianship guarding keeping maintenance management managing preserval preserving protecting protection safeguarding safekeeping salvation saving stewardship storage supervising supervision sustentation upkeep
    Antonyms:
    destruction neglect spending squandering waste

ارجاع به لغت conservation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conservation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conservation

لغات نزدیک conservation

پیشنهاد بهبود معانی