امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Consonant

ˈkɑːnsənənt ˈkɒnsənənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    consonants

معنی و نمونه‌جمله

noun countable B1
هم‌آهنگ، حرف صامت، حرف بی‌صدا، همخوان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- They possess physical strength consonant with their great bodies.
- آنان دارای نیروی بدنی متناسب با اندام درشت خود هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد consonant

  1. adjective agreeing, consistent
    Synonyms:
    accordant according agnate akin alike analogous blending coincident comparable compatible concordant conformable congenial congruous correspondent corresponding harmonious in agreement in rapport like parallel similar suitable sympathetic uniform
    Antonyms:
    disagreeing dissonant incompatible incongruent incongruous inconsistent inconsonant

ارجاع به لغت consonant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consonant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/consonant

لغات نزدیک consonant

پیشنهاد بهبود معانی