با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Constringe

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
جمع شدن، گرد آمدن، چروک شدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد constringe

  1. verb To make smaller or narrower
    Synonyms: constrict, narrow
  2. verb To reduce in size, as by drawing together
    Synonyms: compact, compress, constrict, contract, shrink
  3. verb To subject to compression
    Synonyms: compact, compress, constrict, squeeze

ارجاع به لغت constringe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «constringe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/constringe

لغات نزدیک constringe

پیشنهاد بهبود معانی