با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Contagion

kənˈteɪdʒn kənˈteɪdʒn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
پزشکی واگیری، سرایت، ناخوشی واگیر
- direct contagion
- واگیری مستقیم
- The contagion spread fast.
- بیماری همه‌گیر زود پراکنده شد.
- a contagion of fear
- همه‌گیری وحشت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد contagion

  1. noun infection
    Synonyms: bane, contamination, corruption, illness, miasma, pestilence, plague, poison, pollution, taint, transmission, venom, virus

ارجاع به لغت contagion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contagion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/contagion

لغات نزدیک contagion

پیشنهاد بهبود معانی