با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Conterminous

American: kɒnˈtɜːrmɪnəs British: kɒnˈtɜːmɪnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
هم‌مرز، مجاور، نوک‌به‌نوک، متلاقی
- The conterminous U.S. does not include Alaska and Hawaii.
- بخش یکپارچه‌ی ایالات متحده شامل آلاسکا و هاوایی نمی‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conterminous

  1. adjective contained within the same limits
    Synonyms: commensurate, coterminous, coincident, coextensive, equal, like
  2. adjective having a common boundary
    Synonyms: proximal, adjacent, bordering, contiguous

ارجاع به لغت conterminous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conterminous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conterminous

لغات نزدیک conterminous

پیشنهاد بهبود معانی