با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Contrasting

kənˈtræstɪŋ kənˈtrɑːstɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    contrasted
  • شکل سوم:

    contrasted
  • سوم شخص مفرد:

    contrasts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(به‌طرز چشمگیری متفاوت باشد) بسیار متفاوت، متضاد، مختلف
- the contrasting attitudes
- ذهنیت‌های متضاد
- Sometimes sharply contrasting hypotheses can seem equally plausible.
- گاهی‌وقت‌ها فرضیه‌های متضاد می‌توانند به یک اندازه معقول به نظر برسند.
- a contrasting view
- دیدگاهی متضاد
- contrasting experiments
- آزمایش‌های بسیار متفاوت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد contrasting

  1. adjective divergent
    Synonyms: contradictory, dissimilar, conflicting, different

لغات هم‌خانواده contrasting

ارجاع به لغت contrasting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contrasting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/contrasting

لغات نزدیک contrasting

پیشنهاد بهبود معانی