امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Contravene

ˌkɑːntrəˈviːn ˌkɒntrəˈviːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    contravened
  • شکل سوم:

    contravened
  • سوم‌شخص مفرد:

    contravenes
  • وجه وصفی حال:

    contravening

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
تخلف کردن از، نقض کردن، تخطی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- to contravene a law
- قانون را زیر پا گذاشتن
- Actions contravening ethical principles.
- کارهایی که با اصول اخلاقی مغایرت دارد.
- to contravene a proposition
- قضیه یا پیشنهادی را رد کردن
- This action was in contravention of the U.N. charter.
- این عمل خلاف منشور سازمان ملل متحد بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد contravene

  1. verb go against, contradict
    Synonyms:
    abjure breach break combat conflict with counteract cross defy disaffirm disobey encroach exclude fight gainsay hinder impugn infract infringe interfere interpose intrude negate offend oppose overstep refute reject repudiate resist spurn thwart transgress traverse trespass violate
    Antonyms:
    agree aid allow approve assent assist concur consent endorse help permit uphold

ارجاع به لغت contravene

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contravene» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/contravene

لغات نزدیک contravene

پیشنهاد بهبود معانی