با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Contribute To

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb B2
انگلیسی بریتانیایی سهیم بودن در، دخیل بودن در، اثر داشتن در، شریک بودن در، نقش داشتن در
- By recycling and reducing waste, we can all contribute to a healthier planet.
- از طریق بازیافت و کاهش پسماند می‌توانیم در داشتن سیاره‌ای سالم‌تر سهیم باشیم.
- I try to contribute to the success of my team by working hard.
- من سعی می‌کنم با سختکوشی در موفقیت تیمم نقش داشته باشم.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت contribute to

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contribute to» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/contribute-to

لغات نزدیک contribute to

پیشنهاد بهبود معانی