با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Convex

ˌkɑːnˈveks / / kən- / / ˈkɑːnveks ˌkɑːnˈveks / / kən- / / ˈkɑːnveks ˌkɒnˈveks / / kən- / / ˈkɒnveks ˌkɒnˈveks / / kən- / / ˈkɒnveks
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

verb - transitive adjective
کوژ، محدب
verb - transitive adjective
محدب، کوژ، گرده ماهی
- a convex lens
- عدسی کوژ، عدسی هم‌گرا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد convex

  1. adjective rounded, curving outward
    Synonyms: arched, bent, biconvex, bulged, bulging, bulgy, gibbous, outcurved, protuberant, raised
    Antonyms: concave, depressed, sinking

ارجاع به لغت convex

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «convex» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/convex

لغات نزدیک convex

پیشنهاد بهبود معانی